نگاهی کوتاه به لغات ترکی دخیل در کردی 3

یازار : کوراوغلو

+0 به یه ن


در ادامه مطلب 



آردینی اوخو
آچار سؤزلر : تۆرکجه, کۆردجه, سؤزجوک,

گؤرستمک یوخسا گؤسترمک

یازار : کوراوغلو

+0 به یه ن



معادل فعل نشان دادن فارسی را در زبان شفاهی ترکی آذربایجانی رایج در ایران گؤرستمک ( görsətmək ) بوده  و در زبان ادبی و نوشتار توسط ترکی نویسان و به تقلید از سبک نوشتار در جمهوری آذربایجان و ترکیه به صورت گؤسترمک (göstermek )   نوشته می شود. 

در این مجال به بررسی اتیمولوژیک و تطبیقی این دو مورد می پردازیم:

آردینی اوخو
آچار سؤزلر : گؤرستمک, تۆرکجه, سؤزجوک, گؤسترمک, یازیلیش یانلیش‌لاری,

نگاهی کوتاه به لغات ترکی دخیل در کردی 2

یازار : کوراوغلو

+0 به یه ن

یکی از حوزه هایی که مورد غفلت پژوهشگران زبان ترکی قرار گرفته است ، بررسی لغات ترکی دخیل در لحجه های مختلف   زبان کردی می باشد که با توجه به زندگی  اکراد در کنار ترکها و در زیر سایه حکومت های آنها ( صفویه ، افشار ، قاجار و عثمانی ) و تاثیر پذیری زبانی ، فرهنگی و تاریخی اکراد از تمدن و زبان ترک مبحثی گسترده و بکر می باشد .

در دومین بخش هم به لغات ترکی موجود در لهجه کرمانجی که با همنشینی در کنار ترکان بومی خراسان و تاثیر پذیری بسیار بر غنای لهجه خود افزودند ، خواهیم پرداخت .


آردینی اوخو
آچار سؤزلر : تۆرکجه, سؤزجوک, کۆردجه,

نگاهی کوتاه به لغات ترکی دخیل در کردی 1

یازار : کوراوغلو

+0 به یه ن



یکی از حوزه هایی که مورد غفلت پژوهشگران زبان ترکی قرار گرفته است ، بررسی لغات ترکی دخیل در لحجه های مختلف   زبان کردی می باشد که با توجه به زندگی  اکراد در کنار ترکها و در زیر سایه حکومت های آنها ( صفویه ، افشار ، قاجار و عثمانی ) و تاثیر پذیری زبانی ، فرهنگی و تاریخی اکراد از تمدن و زبان ترک مبحثی گسترده و بکر می باشد .

در نخستین بخش به لغات ترکی موجود در لهجه کرمانجی که با همنشینی در کنار ترکان بومی خراسان و تاثیر پذیری بسیار بر غنای لهجه خود افزودند ، خواهیم پرداخت .


آردینی اوخو
آچار سؤزلر : تۆرکجه, سؤزجوک, کۆردجه,

مان / جمع متناقضین

یازار : کوراوغلو

+0 به یه ن

کمتر لغتی را می توان پیدا کرد که با توجه به مکان قرارگیری اش معنایی متفاوت و یا حتی متضاد پیدا کند  و لغت مان یا من ( man /mən ) در زبان ترکی از جمله این کلمات است که به جمع متناقضین نائل گردیده است.

الف - استعمال مان به تنهایی معنای عیب ، خطا و نادرست را می دهد . مثلا : 

بو ایش مان‌دیر | Bu iş mandir | این کار عیب است .

ب - در صورت امدن مان / من  قبل از یک لغت دیگر نیز  به آن چیز صفت نقصان ، کاستی و عیب را می بخشد .

مثلا :  مان قورد | Man qurd |  گرگ ( مجازا : انسان ) معیوب و ناقص

ج- با آمدن مان / من پس از یک لغت ، معنای : بزرگ ، بسیار ، کامل و اصیل را به ذهن متبادر می کند .

به عنوان نمونه : 

1- آسمان : آس ( آویزان ، آویزان کردن ) + مان ( بسیار ، کامل ) =  بسیار و به طور کامل  آویزان

 

2- آرمان/ آریمان  : آریْمان = آری (آریماق = جستن ، بصورت اسم یعنی پاک) + مان (اک مبالغه) = خیلی جستنی ، حالت ایده ال ، هدف و مقصود ، رسیدنی ، مورد جستجو ، آرزو ، خیلی سالم

 

3-   اَرمان= ار (جوانمرد ، با ادب ، دارای فضیلت) + مان (اک مبالغه) = خیلی صاحب ادب و هنر و فضیلت ، هنرمند ، شهری در ماوراءالنهر ؛ اردم = هنر ، اردملی = هنرمند: که افراسیاب اندر ارمــــان زمین×دو سالارکرد از بزرگان گزین/شاهنامه فردوسی

4 - تورکمن / تورکمان : تورک بزرگ ، تورک اصیل

 

5-  دوزمان : دوز (دوزمک = چیدن ، مرتب کردن) + مان (اک مبالغه) = خوب چیده شده ، مرتب

6- اورمان   : اور (؟) + مان (جنگل)



آچار سؤزلر : تۆرکجه, سؤزجوک,